هادی
پاداش30سال مهماننوازی ایرانیان:
فیلم «قربانیان ازلی» و روایت جعلی هولوکاست افغانیها در ایران!
این فیلم مدعی است در سال 1377 نیروهای ایرانی 630 تن از افغانیان زندانی در اردوگاه «سفیدسنگ» را قتل عام کردهاند و دولت ایران با فرستادن هلیکوپترهای نظامی، تمام زندانیان را به رگبار بسته و پس از چندی گور دسته جمعی آنان را آسفالت می کند!
درحالی که با تنزل جایگاه انگلیس در افغانستان تلویزیون بیبیسی با هدف فرافکنی به جوسازی بر محور بدرفتاری ایرانیان با افغانها میپردازد، اخیرا فیلمی با موضوع کشتار افغان ها به دست نیروهای ایرانی در اردوگاهی به نام سفیدسنگ ساخته شده و محور تحلیلهای مطبوعات افغانستان قرار گرفته است. این در حالی است که تمام مستندات این فیلم روایت هایی شخصی از چند نفر افغان مهاجر غیر قانونی به ایران تهیه شده است.
بازیگر افغانی، اسپانسر آمریکایی
به گزارش خبرنگار آینده، فیلم قربانیان ازلی بر اساس واقعه ای خیالی ساخته شده و مدعی است در سال 1377 نیروهای ایرانی 630 تن از افغانیان زندانی در اردوگاه «سفیدسنگ» را قتل عام کردهاند. بر اساس این داستان که گفته شده چند نفر از کارگران افغانی که در آن قتل عام حضور داشتند(و مشخص نیست چطور خودشان قتل عام نشدند) آن را نقل کردهاند، دولت ایران با فرستادن هلیکوپترهای نظامی، تمام زندانیان را به رگبار بسته و پس از چندی گور دسته جمعی آنان را آسفالت می کند. ( و در تمام این مدت این راویان افغانی شاهد ماجرا بودند و عجب که بی هیچ آسیب دیدگی به وطن خود بازگشتند!) یکی از راویان این فیلم در همین فیلم هم بازیگر شده است، او که داوود عظیمی نام دارد، خودش از ساکنین آن اردوگاه بوده و حالا قرار است نقش اصلی فیلم را به عهده بگیرد!
تهیه کننده این فیلم یک نفر افغانی به نام «داوود وهاب» است و کارگردان آن« زبیر فرغند»است. این تیم در حال حاضر در شمال کابل اردوگاه «سفید سنگ» را بازسازی کرده اند و تمام حوادث فیلم در همان در همان محل فیلمبرداری می شود. بودجه 300هزار دلاری فیلم از سوی یک موسسه امریکایی پرداخت شده است. جالب آنکه محل فیلم برداری این داستان فقط کمی با پایگاه هوایی بگرام فاصله دارد، جایی که نظامیان آمریکایی زندانیان افغان را در آن جا نگهداری می کنند.
کارگردان فیلم کیست؟
زبیر فرغند با آن که از نام های نسبتا قدیمی در سینمای افغانستان(اگر بتوان نام آن را سینما گذاشت!) به حساب می آید، اما تمام سابقه او به همان سابقه سینمای افغانستان بر میگردد، یعنی حدود یک سال.
نویسنده مقاله ای در یکی از روزنامه های افغانستان که گویا از ساخت یک فیلم گران قیمت در کشورش به شدت به وجد آمده است، می گوید:این فیلم داستان ناگفته و ناگفتنی رنج افغان های مقیم ایران است. این فیلم اولین گام بزرگی است برای بازگویی قصه های مهاجرت. آن چه در اردوگاه های ایران بر سر افغان ها می گذرد، بخشی از تراژدی بی پایانی است که میلیون ها انسان بی صدا نقش قربانیان ازلی آن را بازی می کنند. حکومت نژادپرست ایران با تبلیغ نفرت و دگرستیزی در میان مردم ایران، زندگی افغان ها را عملا به یک کابوس شبانه روزی تبدیل کرده است. این فیلم بدون شک نمی تواند تصویر کاملی از 30 سال مهاجرت افغان ها در ایران باشد؛ اما کم ازکم فتح بابی می تواند باشد بر این موضوع، موضوعی که بدون شک بخشی از تاریخ معاصر ملت افغانستان به حساب خواهد آمد.
همچنان که نویسنده گستاخ این مقاله به خود اجازه می دهد در مورد مردم ایران اینطور اظهار نظر کند، مشخص است که در افغانستان موج جدیدی در حال شکل گیری است، بی شک کمپانی آمریکایی بی هدف 300 هزار دلار را برای ساخت یک فیلم سینمایی به یک کارگردان بی تجربه افغانی آن هم با کمتر از یک سال سابقه کار نمی سپارد! خود این نویسنده هم ساخت این فیلم را فتح بابی می داند که تازه آغاز ماجراست.
مهمانان ناخوانده
حدود سی سال است که پس از حمله شوروی به افغانستان و از بین رفتن مزارع تریاک این کشور، مهاجران افغان که بازار کار هیچ یک از همسایگانشان مثل ایران برایشان در آمد زا نبود به ایران سرازیر شدند. این اتفاق مصادف شد با وقوع انقلاب اسلامی سال 57 در ایران که موجی از انسان دوستی را در کشور ایجاد کرد.
4 میلیون مهاجر افغانی که در زمان جنگ های داخلی کشورشان بار این مشکلات و هزینه های مربوط به آن را به دوش ایرانیان انداختند و میهمان ایرانیان شدند و ایرانی ها به خاطر باور های مذهبی و ملی که داشتند از آنها به بهترین نحو پذیرایی کردند.
حالا همین مهاجران که به زور در حال تجربه دورانی دموکراتیک هستند، روزنامه و مجله ای دارند و... در مجلات و روزنامه هایشان به دفعات از رفتارهای غیر انسانی ایرانیان با مهاجران غیر قانونی! شکایت می کنند. تمام این دلشکستگی ها مربوط به چند جوک و شوخی با این مهاجران می شود. در حالی که سال هاست که در ایران برخی قومیت ها هم نسبت به هم این شوخی ها و طنز ها را نسبت می دهند.
اینترنت آن لاین وسط خرابه ها
بعد از حمله آمریکا به افغانستان انگار به یکباره باید این کشور مدرن می شد! آنهم به وسیله مهاجران افغانی که در کشورهای اروپایی تحصیل کرده بودند و از فرزندان خانواده های متمکن افغانی بودند. آنها به کشور اشغال شده خود بازگشتند و وبلاگ های افغانی را براه انداختند.
افغان های پیشرو که وارد اینترنت شدند، در سایت های وبلاگ نویسی فارسی، علیه ایرانی ها شروع به نوشتن مطالبی کردند. از آن گذشت و افغانی ها که برای پیدا کردن یک پیشینه فرهنگی و تاریخی عجله داشتند شروع کردند به ادعا! یکبار فردوسی را افغانی کردند و بار دیگر افغانستان را ایران شرقی و ایران ما را ایران غربی نامیدند.
ساک هایی با بوی خشخاش
به هر تقدیر در شرایط جنگ های داخلی، افغانی ها به ایران هجوم آوردند. این همسایه دردسرساز ایران که ایران را به معبر ترانزیت مواد مخدر به جهان تبدیل کرده است و امروز از رفتار بد ایرانیان شکایت دارد، جنگ می کرد و ایران هزینه جنگ آن را پرداخت می کرد.
مهاجران افغان مخارج سفر خود را با قاچاق مواد مخدر به کشور تامین می کردند، آنها که گرفتار می شدند سال های سال در زندان های ایران ماندند و در زندان جا خوش کردند و خوردند و خوابیدند. آنها هم که می توانستند مواد مخدر را با خود به ایران وارد کنند، به قاچاقچیان کوچکی تبدیل می شدند که کار اصلیشان کارگری ساختمان بود، اما بیزینس آنها مواد مخدر!
حالا فرض کنید، مهاجران ایرانی آن هم غیر قانونی وارد یک کشور اروپایی شود، مهاجرانی که تعدادشان یک نفر و دو نفر و 200 نفر نیست، چهار میلیون مهاجر غیر قانونی وارد یک کشور اروپایی شوند. از خدمات شهری کشور دیگری استفاده کنند، یک ریال مالیات نردازند، بازار کار مردم تبعه همان کشور را قبضه کنند و تازه قاچاق مواد مخدر هم بکنند. چه اتفاقی می افتد؟ کشور های دیگر چه کاری نمی کنند که ایران می کند؟
در مقابل برخی از رهبران اهل سنت جنوب شرق کشور همیشه مدافع افغانیان مهاجر غیر قانونی بودند. حالا که آنها یک جنایت بزرگ و یک قتل عام دروغین را به ایران نسبت می دهند، آیا نباید این حامیان چشم هایشان را به روی حقیقت بگشایند و ببینند که افاغنه زیاد هم بی پناه نیستند؟
سفر آقای معاون اول
با همه این حرفها در حالی که گویا فردا دکتر داوودی، معاون اول رییس جمهور به افغانستان می رود، به نظر می رسد ضمن تلاش برای گسترش روابط با افغانها و تاکید بر نقاط مشترک فرهنگی دو ملت، باید آنها را متوجه کند که همسایه غربی شان نسبت به این گونه اقدامات سراسر دروغ و تحریف و نفرت هوشیار است و این متولیان کشور افغانستانند که باید خود مراقب اقدامات هموطنانشان باشند. البته روشن است که این میان تمام تلاش قدرتهای خارجی و مهمانان ناخوانده منطقه معطوف به ایجاد تفرقه بین دو ملت است که این فیلم هم یک نمونه از همانهاست.